خسته و مرده (خَ تَ / تِ وُ مُ دَ / دِ) وامانده. درمانده. قدرت انجام امری را (بواسطه مصرف شدن نیروی انجام آن امر) از دست داده. مانده ادامه... وامانده. درمانده. قدرت انجام امری را (بواسطه مصرف شدن نیروی انجام آن امر) از دست داده. مانده لغت نامه دهخدا